وحدت؛ راه راستِ راستگرایان
وحدت؛ راه راستِ راستگرایان
بررسی ضرورت وحدت در جریان اصولگرا و ارائه راهکارهای موثر
با نزدیک شدن به انتخابات معمولا گروهها و جریانهای مختلف سیاسی اعم از اینکه بر سر قدرت باشند یا نه، با پدیده ی همگرایی و واگرایی درون گفتمانی مواجه میشوند؛ لذا در این برهه نحوهی ایفای نقش بازیگران سیاسی و به خصوص بزرگان هر جریان اهمیت فراوانی پیدا میکند و به نوعی حیات سیاسی احزاب، جریانها و جناحها در این کشمکشها رقم میخورد. در این عریضه به بهانهی از سرگیری فعالیتهای اصولگرایان در مواجه با پدیدهی همگرایی و واگرایی درون گفتمانی، به بررسی عوامل و ضرورت وحدت و پیشنهادهای راهبردی در رابطه با این مهم خواهیم پرداخت.
الف) ضرورت وحدت
۱) سابقه ی وحدت در جریان اصولگرا
جریان اصولگرا در حیات سیاسی خود در دو برهه به این ضرورت رسیده است که نیازمند به وحدت میباشد: موج اول وحدت برای رسیدن به قدرت و موج دوم وحدت برای حفظ قدرت.
موج اول وحدت جریان راست(اصولگرا) از سال ۱۳۷۶ به دست ناطق نوری تحت عنوان “شورای هماهنگی” آغاز گردید و این شورا فعالیتهای رسمیخود را تا سال ۱۳۸۴ ادامه داد و موجب بازگشت جناح راست(اصولگرا) به قدرت شد به طوری که ابتدا با پیروزی آبادگران در شورای شهر و نشان دادن کارآمدی خود در مدیریت شهری، پیروزی در مجلس هفتم هم ارمغانی دیگر بر فعالیتهای وحدت گرایانهی این جناح شد و البته باید نقش افراطیگریهای جناح چپ (حزب مشارکت) در مجلس ششم را هم به عنوان عامل موثر در پیروزی اصولگرایان در نظر داشت. و در نهایت با روی کار آمدن دولت نهم با بدنه ای از نیروهای اصولگرا این پازل کسب قدرت تکمیل گردید.
اما این روال وحدتگرایانه بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ و حتی در خود انتخابات هم ادامه پیدا نکرد و واگرایی درون گفتمانی در این جریان پر رنگتر شد تا اینکه در سال ۱۳۹۰ و نزدیک به انتخابات مجلس نهم موج دوم وحدت با محوریت بزرگان جریان اصول گرایی آیات عظام مهدوی کنی، یزدی و جنتی و …. شروع گردید اما دستآوردهای موج دوم وحدت چندان چشم گیر نبوده است، به طوری که در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، اصولگرایان به گزینهی واحد نرسیدند اما به هر حال این موج دوم وحدت که بیشتر برای حفظ قدرت میباشد اقدامات موثری در وحدت این جریان انجام داده است و هم اکنون توسط حجت الاسلام تقوی پیگیری میشود.
۲) موفقیت قرین وحدت
اگر الگوی انتخابات در ایران مورد بررسی قرار بگیرد به درستی نشان داده خواهد شد که میزان موفقیت جناحهای سیاسی در انتخابات، رابطهی مستقیمی با میزان وحدت و همگرایی آنها دارد و البته باید توجه داشته باشیم که این الگو تقریبا در مورد هر دو جناح اصلی کشور صادق بوده است، چه جریان راست (اصولگرا) و چه جریان چپ (اصلاحطلب) این پدیده را تجربه کردهاند. به عنوان مثال بارزترین نمونههای این الگو، تجربه ی شیرین اصولگرایان در بهدست آوردن شورای شهر و مجلس هفتم به دلیل وحدت و تجربهی تلخ اصلاح طلبان در از دست دادن دولت نهم به دلیل عدم وحدت میباشد. حال آنکه باید در خاطر داشت که معمولا جریانی که بر سر قدرت است برای ایجاد وحدت با سختی بیشتری نسبت به جریان مقابلش که بیرون از قدرت میباشد، مواجه است.
۳) انشعابات عاملی برای شکست
از ابتدای انقلاب اسلامیجریانها و گروههای مختلفی از جناح راست منشعب گردیدهاند و البته تا به الان هم این روند ادامه داشته است، به طوری که معمولا بعد از انشعابشان نه تنها عمر سیاسی خود را از دست دادهاند بلکه فعالیتهای غالب آنها به جای آنکه در راستای منافع ملی کشور باشد به ضرر مردم ختم شده است و حتی در مواردی چنان از مسیر اصلی خارج شدهاند که هم نوا با جریانهای ضد انقلاب و دشمنان این کشور بودهاند.
اما نکتهی قابل توجه این است که انشعاب به خودی خود بد نیست اگر دلیل قاطع و علت قانع کنندهای وجود داشته باشد. حال آنکه گاهی گروههایی دیده میشود که به خاطر مسائل جزئی و غیر مهم، اساس وحدت در جریان اصلی اصولگرایی را زیر سوال برده و به جای وحدت تجویز انشعاب و جدایی سر میدهند. حال آنکه باید اصول محوری معیار باشند نه اصول فرعی؛ و از طریق جذب حداکثری، نیروهای انقلاب را با متهم کردن بر سر مسائل غیر ضروری، از دایرهی اصولگرایی بیرون نکرد.
ب) راهکارهای وحدت
جلسات وحدت اصولگرایان با همهی کمیو کاستیهایی که دارد در کل مثبت و امیدوار کننده ارزیابی میشود و قطعا این حرکت تاثیرات بسزایی را در آیندهی جریان اصولگرا خواهد داشت اما در کنار همهی اقدامات خوبی که توسط نیروهای اصولگرا در راستای وحدت و همگرایی درون گفتمانی صورت میگیرد، توجه به نکات ذیل مناسب میباشد:
۱) برطرف کردن عوامل افتراق سابق
یکی از مهمترین عواملی که در چند سال اخیر موجب جدایی برخی از گروههای اصولگرایی شده است موضوع ” ساکتین فتنه ” میباشد با این توضیح که برخی از نیروهای انقلاب را متهم به خیانت به دلیل سکوت و عدم موضعگیری صریح در فتنه ۸۸ کردند، حال آنکه این افراد بعدا موضع خود نسبت به فتنه ۸۸ را بیان کردند. البته اگر در مقام ارزشگذاری باشیم قطعا کسانی که صریحا موضع خود را در رابطه با فتنه ۸۸ بیان کردهاند اولویت دارد اما این هم عامل نمیشود که فتنه را تبدیل به چوبی کرده و بر سر نیروهای انقلابی زده شود، موردی که به نظر میرسد رهبری معظم نیز راضی به چنین اقدامینباشند. لذا به نظر میرسد به جای اینکه یک معیار نامناسب جهت ارزیابی افراد وضع گردد به اصول کلی و اصلی روآورده شود.
۲) جذب حداکثری
جریان اصولگرا بیش از آنچه که امروز مشاهده میشود امکان وسعت دارد و میتوان نیروهای خدوم و دلسوز بسیاری را در زیر این چتر جمع کرد. به عنوان مثال در جلسهی شنبه (۱۹ مهر) گروههای مختلفی از اصولگرایان شرکت نکرده بودند که قطعا سهم بزرگی را از این جریان دارند: نیروهای قدیمی(ناطق نوری- ولایتی)، رئیس مجلس (لاریجانی)، دولتیان (پورمحمدی – رحمانی فضلی)،طیفرهپویان و ایثارگران (احمد توکلی – الیاس نادران)، شورای شهر و شهرداری (قالیباف – طلایی) و گروههای نزدیک به احمدی نژاد.
حال آنکه در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، اصلاح طلبان با استفاده از حسن روحانی که قبلا از جریان راست و از اعضای جامعه روحانیت مبارز بود به نفع خود استفاده کرده و در مقابل کاندیداهای اصول گرا قرار دادند لذا باید به دنبال دفع حداقلی بود و سعی بر این شود که در ادامهی راه وحدت، سایر شاخههای جریان اصولگرایی را همراه کرد.
۳) وزن دهی به هر طیف
با اینکه جریان اصول گرا از گروهها و طیفهای مختلف تشکیل شده است اما این دلیل بر آن نمیشود که همهی طیفها جایگاه یکسانی در این جریان داشته باشند و وزن همهی آنها در اثردهی و نقشآفرینی برابر باشد. یعنی با توجه به سبد رای هر یک از طیفها و با توجه به جایگاه و سوابق آنها برخورد گردد، به عنوان مثال جامعتین در جریان اصول گرا از جایگاه ویژهای برخوردارند که سایر طیفها این جایگاه را ندارند.
از طرف دیگر به جای اینکه جریان وحدت، حول اشخاص بناگذاری شود باید به سمتی حرکت کرد که طیف، نهادها و احزاب اولویت پیدا کنند به طوری که نباید اشخاص را در کنار طیفها و احزاب دید بلکه خود آن اشخاص هم به نوعی عضوی از یک طیف و جریان سیاسی هستند.
ج) جمع بندی
موج دوم وحدت در جریان اصولگرایی که برای حفظ قدرت و نه برای بازگشت به قدرت صورت میگیرد و شاید به همین دلیل است که چون هنوز اصولگرایان بر سر قدرت هستند، ایجاد وحدت به سختی حاصل میشود اما دور از دسترس نیست به شرط آنکه محوریت با گروههای فراگیر بوده و جریان وحدت خود به سمتی نرود که صرفا رنگ یک گروه جدایی طلب را به خود بگیرد و بیش از آنکه عامل وحدت باشد تبدیل به عامل تفرقه گردد.